خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نهر
2 . جریان
3 . جاری شدن
4 . آنلاین گوش دادن/نگاه کردن
[اسم]
stream
/striːm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نهر
جوی، رود
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جوی
نهر
مترادف و متضاد
brook
river
watercourse
1.A little stream flows through their garden.
1. نهری کوچک از میان باغ آنها میگذرد.
underground streams
نهرهای زیرزمینی
2
جریان
مترادف و متضاد
flow
jet
stream of something
جریان چیزی
a stream of blood
جریان خون
[فعل]
to stream
/striːm/
فعل ناگذر
[گذشته: streamed]
[گذشته: streamed]
[گذشته کامل: streamed]
صرف فعل
3
جاری شدن
مترادف و متضاد
flow
pour
run
1.Tears were streaming down his face.
1. اشک از صورت او جاری بود.
to stream from something
از چیزی جاری شدن
Blood was streaming from her head.
خون داشت از سرش جاری میشد.
4
آنلاین گوش دادن/نگاه کردن
to stream something
چیزی را آنلاین گوش دادن
I suggest you stream the song instead of downloading it.
من پیشنهاد میکنم آهنگ را آنلاین گوش کنی تا اینکه آن را دانلود کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
streaker
streak
stray dog
stray animals
stray
streamer
streaming
streamline
streamlined
street
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان