خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غرق در
[صفت]
swamped
/swɑːmpt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more swamped]
[حالت عالی: most swamped]
1
غرق در
سخت گرفتار، ذله
1.The department was swamped with job applications.
1. دپارتمان غرق در درخواست شغلی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
swamp
swami
swallow up
swallow one's pride
swallow
swampland
swampy
swan
swan off
swank
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان