خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نماد چیزی بودن
[فعل]
to symbolize
/ˈsɪmbəlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: symbolized]
[گذشته: symbolized]
[گذشته کامل: symbolized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
نماد چیزی بودن
مظهر چیزی بودن
مترادف و متضاد
represent
1.The use of light and dark symbolizes good and evil.
1. استفاده از نور و تاریکی نماد خیر و شر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
symbolism
symbolically
symbolic
symbol
symbiosis
symmetric
symmetrical
symmetry
sympathetic
sympathetic nerve
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان