خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . همدرد
2 . دلسوز
3 . سمپاتیک (دستگاه عصبی)
4 . موافق
[صفت]
sympathetic
/ˌsɪmpəˈθɛtɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more sympathetic]
[حالت عالی: most sympathetic]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
همدرد
مترادف و متضاد
caring
comforting
compassionate
unfeeling
unsympathetic
1.We were all sympathetic to Suzanne over her recent misfortune.
1. همه ما با "سوزان" بهخاطر بدشانسی اخیرش همدرد بودیم.
2
دلسوز
مهربان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دلسوزانه
شفیق
مترادف و متضاد
considerate
sensitive
understanding
unfeeling
unsympathetic
1.Everyone was very sympathetic when I was sick.
1. موقعی که من مریض بودم، همه خیلی دلسوز بودند.
3
سمپاتیک (دستگاه عصبی)
همحس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سمپاتیک
4
موافق
1.Judge Cruz was sympathetic to the lawyer's plea for mercy.
1. قاضی "کروز" با درخواست وکیل برای عفو، موافق بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
symmetry
symmetrical
symmetric
symbolize
symbolism
sympathetic nerve
sympathetically
sympathize
sympathizer
sympathy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان