خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تدبیر جنگی
2 . طرح
[اسم]
tactic
/ˈtæktɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تدبیر جنگی
شیوه رزمآرایی
1.These bomb attacks represent a change of tactics by the terrorists.
1. این حملات بمبگذاری نشاندهنده تغییر در تدابیر جنگی تروریستها است.
2
طرح
نقشه، استراتژی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تاکتیک
1.They tried all kinds of tactics to get us to go.
1. آنها دست به هر استراتژی زدند تا ما را به رفتن وادار کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
tactfully
tactful
tact
taco
tacky
tactical
tactical error
tactical weapon
tactician
tactile
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان