Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیکیفیت و ارزان
2 . کلیشهای
3 . خیس و چسبناک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
tacky
/ˈtæki/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: tackier]
[حالت عالی: tackiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیکیفیت و ارزان
بیکلاس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدلباس
a store selling tacky souvenirs
مغازهای که سوغاتیهای بیکیفیت و ارزان میفروشد
2
کلیشهای
تکراری
1.The movie had a really tacky ending.
1. فیلم، پایانی بسیار تکراری داشت.
3
خیس و چسبناک
1.This paint isn't dry yet; it's still a bit tacky.
1. این رنگ هنوز خشک نشدهاست؛ هنوز کمی خیس و چسبناک است.
تصاویر
کلمات نزدیک
tackle
tacking thread
tack on
tack
taciturn
taco
tact
tactful
tactfully
tactic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان