خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پذیرفتن
[فعل]
to take up on
/tˈeɪk ˌʌp ˈɑːn/
فعل گذرا
[گذشته: took up on]
[گذشته: took up on]
[گذشته کامل: taken up on]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پذیرفتن
قبول کردن
informal
مترادف و متضاد
accept
to take somebody up on something
از کسی چیزی را پذیرفتن
1. I’ll take you up on that offer of a drink, if it still stands.
1. آن پیشنهاد نوشیدنی را از تو میپذیرم، اگر هنوز پابرجا است.
2. Thanks for the invitation—we'll take you up on it some time.
2. ممنون بابت دعوت؛ یک وقتی آن را از شما میپذیریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
demands
settle one's affairs
you know
wavy-haired
voice technology
take up with
result in
claim responsibility
claim attention
claim victory
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان