خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعرفه
[اسم]
tariff
/ˈtærɪf/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تعرفه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تعرفه
1.A general tariff was imposed on foreign imports.
1. یک تعرفه عمومی بر واردات خارجی قرار داده شد.
2.mobile-phone tariffs
2. تعرفه های تماس تلفن همراه
تصاویر
کلمات نزدیک
target market
target
tardy
tardiness
tarantula
tarmac
tarn
tarnish
tarnished
tarot
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان