خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دل کندن
[فعل]
to tear away
/tɛr əˈweɪ/
فعل گذرا
[گذشته: tore away]
[گذشته: tore away]
[گذشته کامل: torn away]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دل کندن
از انجام کاری لذتبخش دست کشیدن
1.Dinner's ready, if you can tear yourself away from the TV.
1. شام حاضر است، اگر بتوانی از تلویزیون (تماشا کردن) دل بکنی.
2.She was unable to tear her eyes away from him.
2. او نمیتوانست چشم از او بردارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
tear apart
tear
teapot
teamster
teammate
tear down
tear out
tear up
teardrop
tearfully
کلمات نزدیک
talk down to
talk around
take through
take out of
take out on
tell apart
living thing
tell from
text back
thaw out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان