خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خراب کردن
2 . بهسرعت و باعصبانیت طی کردن
[فعل]
to tear down
/tɛr daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: tore down]
[گذشته: tore down]
[گذشته کامل: torn down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خراب کردن
متلاشی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کوبیدن
مترادف و متضاد
demolish
1.They’re tearing down these old houses to build a new office.
1. آنها دارند این خانههای قدیمی را خراب میکنند تا یک دفتر جدید بسازند.
2.We must tear this wall down.
2. ما باید این دیوار را خراب کنیم.
2
بهسرعت و باعصبانیت طی کردن
1.He tore down the street.
1. او خیابان را بهسرعت و باعصبانیت طی کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
tear away
tear apart
tear
teapot
teamster
tear out
tear up
teardrop
tearfully
tearoom
کلمات نزدیک
tear apart
tear
teapot
teamwork
teamster
tear duct
tear gas
tear gland
tear off
tear out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان