خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کفش تنیس
[اسم]
tennis shoes
/tˈɛnᵻs ʃˈuːz/
غیرقابل شمارش
1
کفش تنیس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کفش تنیس
تصاویر
کلمات نزدیک
tennis shoe
tennis racket
tennis player
tennis match
tennis ball
tenor
tense
tensile
tension
tent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان