خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پارچه
[اسم]
textile
/ˈtekstaɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پارچه
منسوج
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پارچه
منسوج
قماش
1.a factory producing a range of textiles
1. کارخانه ی تولید کننده انواع پارچه
2.He got a job in textiles.
2. او شغلی در نساجی دارد.
3.the textile industry
3. صنعت پارچه [نساجی]
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
textbook
text file
text
texas longhorn
tettigoniid
texture
th
thai
thalamus
thalarctos maritimus
کلمات نزدیک
textbook
text-to-speech
text processing
text messaging
text message
textile factory
textual
texture
textured
tgif
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان