خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خستهکننده
2 . آزاردهنده
[صفت]
tiresome
/ˈtʌɪəsəm/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more tiresome]
[حالت عالی: most tiresome]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خستهکننده
ملالانگیز، طاقتفرسا
1.It is too tiresome to wait in the queue.
1. ایستادن در صف زیادی خستهکننده است.
2
آزاردهنده
اعصابخردکن
مترادف و متضاد
annoying
1.Eventually his long stories became tiresome.
1. در نهایت، داستانهای طولانیاش آزاردهنده شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
tirelessly
tired
tire out
tire
tiramisu
tiring
tissue
tissue paper
tit
tit-tat-toe
کلمات نزدیک
tireless
tiredness
tiredly
tired out
tired
tiring
tissue
tissue paper
tit
tit for tat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان