خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تاچپد
[اسم]
touchpad
/tʌʧpæd/
قابل شمارش
1
تاچپد
حسگر لمسی مسطح
1.It's touchpad does not work.
1. تاچپد آن کار نمیکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
touchline
touching
touched in the head
touched
touchdown
touchscreen
touchstone
touchy
tough
tough competition
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان