خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ولگرد
2 . (محکم) پا گذاشتن
[اسم]
tramp
/træmp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ولگرد
بیخانمان، کارتنخواب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ولگرد
مترادف و متضاد
hobo
1.the tramps who were sleeping in the park
1. کارتنخوابهایی که در پارک میخوابیدند
[فعل]
to tramp
/træmp/
فعل گذرا
[گذشته: tramped]
[گذشته: tramped]
[گذشته کامل: tramped]
صرف فعل
2
(محکم) پا گذاشتن
(با گام های سنگین) راه رفتن
مترادف و متضاد
tromp
1.We tramped across the wet grass to look at the statue.
1. ما از میان چمن خیس با گامهای سنگین راه رفتیم تا به مجسمه نگاه کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
tramlines
tramcar
tram
trajectory
traitorous
trample
trampled
trampoline
tramway
tran
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان