خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آرام کردن
[فعل]
to tranquilize
/ˈtræŋkwəlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: tranquilized]
[گذشته: tranquilized]
[گذشته کامل: tranquilized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آرام کردن
بیهوش کردن
1.A gamekeeper tranquillized the rhinoceros with a drugged dart.
1. شکاربان با تیری آغشته به دارو کرگدن را آرام کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
tranquility
tranquil
trance music
trance
tran
tranquilizer
tranquillizer
trans-fatty acid
transact
transaction
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان