1 . دشوار
[صفت]

tricky

/ˈtrɪki/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: trickier] [حالت عالی: trickiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دشوار سخت، مشکل

مترادف و متضاد crafty difficult
  • 1.I'm in a tricky situation - whatever I do I'll offend someone.
    1. من در یک موقعیت دشوار هستم - هر کاری می‌کنم به یک نفر توهین می‌شود.
  • 2.It's tricky to learn to ride a skateboard, but you never forget how.
    2. اسکیت سواری کردن یاد گرفتن کار سختی است، اما شما دیگر آن را فراموش نخواهید کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان