Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . سربازان
[اسم]
troops
/truːps/
غیرقابل شمارش
1
سربازان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لشکر
قشون
1.The president decided to send in the troops.
1. رئیسجمهور تصمیم گرفت سربازان را اعزام کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
trooper
troop carrier
troop
trombonist
trombone
troopship
trophy
trophy wife
tropic
tropic of cancer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان