1 . بالاتنه 2 . صندوق عقب (اتومبیل) 3 . تنه (درخت) 4 . خرطوم 5 . صندوق
[اسم]

trunk

/trʌŋk/
قابل شمارش

1 بالاتنه

معادل ها در دیکشنری فارسی: بالاتنه
مترادف و متضاد body torso
  • 1.He strapped his trunk.
    1. او بالاتنه‌اش را باندپیچی کرد.
  • 2.He tagged his trunk with his name and address.
    2. او به بالاتنه خود با اسم و آدرسش برچسب زد.

2 صندوق عقب (اتومبیل)

معادل ها در دیکشنری فارسی: صندوق عقب
مترادف و متضاد luggage compartment
  • 1.He slammed the trunk shut.
    1. او صندوق عقب را محکم بست.
  • 2.I'll put your luggage in the trunk.
    2. چمدانت را در صندوق عقب می‌گذارم.

3 تنه (درخت)

معادل ها در دیکشنری فارسی: تنه
مترادف و متضاد main stem
  • 1.The trunks of these trees can be more than two meters wide.
    1. تنه‌های این درختان می‌توانند بیش از دو متر پهنا داشته باشند.
  • 2.This is a new trunk growing from the fallen dead tree.
    2. این یک تنه جدید است که دارد از یک درخت افتاده بی‌جان رشد می‌کند.

4 خرطوم

معادل ها در دیکشنری فارسی: خرطوم
مترادف و متضاد proboscis
  • 1.In an unusual ambush, a crocodile grabbed onto an elephant's trunk.
    1. در یک کمین غیرمعمول، یک کروکدیل، خرطوم فیل را ناگهان گرفت.
the trunk of an elephant
خرطوم فیل
  • The trunk of an elephant is bigger than other animals.
    خرطوم فیل از بقیه حیوانات بزرگ‌تر است.

5 صندوق چمدان بزرگ

معادل ها در دیکشنری فارسی: صندوق
مترادف و متضاد box chest suitcase
  • 1.He threw the rest of her books in the trunk and closed the lid.
    1. او باقی کتاب‌هایش را در صندوق انداخت و درش را بست.
  • 2.I found the documents at the bottom of an old I found the documents at the bottom of an old trunk in the attic.
    2. من اسناد را در ته یک صندوق قدیمی در اتاق زیر شیروانی پیدا کردم.
تصاویر
  •  تصویر trunk - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان