خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حقیقی
2 . بیریا
3 . تحت تاثیر قرار نگرفته
[صفت]
unaffected
/ʌnɐfˈɛktᵻd/
قابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حقیقی
واقعی
2
بیریا
صادق، نامتظاهرانه
1.He greeted me with unaffected warmth.
1. او با صمیمیت نامتظاهرانه به من سلام داد.
3
تحت تاثیر قرار نگرفته
دگرگوننشده، تغییرنیافته
1.The north remained unaffected by the drought.
1. شمال (کشور) تحت تاثیر خشکسالی قرار نگرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
unadorned
unaccustomed
unaccounted for
unaccountable
unaccompanied baggage
unaffordable
unafraid
unaided
unalike
unalterable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان