[صفت]

unaccountable

/ˌʌnəˈkaʊntəbl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unaccountable] [حالت عالی: most unaccountable]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غیرقابل‌توضیح توجیه‌ناپذیر، غیرقابل‌توصیف

formal
مترادف و متضاد inexplicable accountable
  • 1.There has been an unaccountable increase in cases of the disease.
    1. افزایشی غیرقابل‌توضیح در موارد (ابتلا به) این بیماری وجود داشته‌است.

2 غیرمسئول فاقد مسئولیت

مترادف و متضاد accountable
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان