[صفت]

unaccompanied

/ˌʌnəˈkʌmpənid/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تنها بدون همراه

formal
  • 1.No unaccompanied children allowed.
    1. کودکان بدون همراه اجازه (ورود) ندارند.
  • 2.To everyone's great surprise, the princess arrived at the ball unaccompanied.
    2. همه خیلی تعجب کردند که شاهزاده تنها به مراسم رقص آمد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان