Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تنها
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
unaccompanied
/ˌʌnəˈkʌmpənid/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تنها
بدون همراه
formal
1.No unaccompanied children allowed.
1. کودکان بدون همراه اجازه (ورود) ندارند.
2.To everyone's great surprise, the princess arrived at the ball unaccompanied.
2. همه خیلی تعجب کردند که شاهزاده تنها به مراسم رقص آمد.
تصاویر
کلمات نزدیک
unacceptable
unabridged
unable to stomach something
unable
unabated
unaccompanied baggage
unaccountable
unaccounted for
unaccustomed
unadorned
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان