خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در میان گذاشتن
[فعل]
to unburden
/ʌnbˈɜːdən/
فعل گذرا
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
در میان گذاشتن
درددل کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
در میان گذاشتن
تصاویر
کلمات نزدیک
unbroken
unbridled
unbreakable
unborn
unblock
unbutton
uncalled-for
uncanny
uncaring
unceasing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان