خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیاحساس
2 . بیتفاوت
[صفت]
uncaring
/ʌnˈkerɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more uncaring]
[حالت عالی: most uncaring]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیاحساس
بیعاطفه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نامهربان
disapproving
مترادف و متضاد
callous
caring
1.He was selfish and uncaring.
1. او خودخواه و بیعاطفه بود.
2
بیتفاوت
بیملاحظه
disapproving
1.She was totally uncaring of anyone's feelings.
1. او کاملاً نسبت به احساسات دیگران بیتفاوت بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
uncanny
uncalled-for
unbutton
unburden
unbroken
unceasing
unceremonious
unceremoniously
uncertain
uncertainty
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان