خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زیرپیراهنی
[اسم]
undershirt
/ˈʌndərʃɜːrt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زیرپیراهنی
زیرپوش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زیرپوش
زیرپیراهنی
عرقگیر
1.He was standing there in his undershirt and shorts.
1. او با زیرپوش و شلوارک آنجا ایستاده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
undersea
underscore
underprivileged
underpass
underpants
underskirt
understand
understandable
understanding
understood
کلمات نزدیک
undersell
undersea
underscore
underrated
underrate
underside
undersigned
underskirt
understaffed
understand
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان