خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متحد
[صفت]
united
/jʊˈnɑɪt̬.ɪd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متحد
متفق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
متفق
متحد
1.Democrats seemed united in favor of the resolution.
1. دموکرات ها بنظر در باب قطعنامه متفق بودند.
2.It was the first film festival to take place in a united Germany.
2. اولین همایش فیلم بود که در یک آلمان متحد برگزار می شد.
3.we are united in sorrow and joy.
3. ما در غم و شادی (با یکدیگر) متحد هستیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
unite
unitary
unit trust
unit of measurement
unit
united arab emirates
united kingdom
united nations
united states of america
unity
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان