خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحتتأثیر قرارنگرفته
2 . مصمم
[صفت]
unmoved
/ˌʌnˈmuːvd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unmoved]
[حالت عالی: most unmoved]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تحتتأثیر قرارنگرفته
بیتفاوت
1.She pleaded with him but he remained unmoved.
1. او التماسش را کرد، اما او بیتفاوت باقی ماند.
2
مصمم
استوار
1.Her opponents were unmoved and planned to return to court.
1. رقبای او مصمم بودند و قصد داشتند به دادگاه برگردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
unmitigated
unmistakable
unmentionable
unmask
unmarried
unnamed
unnatural
unnecessarily
unnecessary
unnerve
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان