خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نامطمئن
[صفت]
unreliable
/ˌʌn.rɪˈlɑɪ.ə.bəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unreliable]
[حالت عالی: most unreliable]
1
نامطمئن
غیر قابل اعتماد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدقول
غیرقابلاعتماد
مترادف و متضاد
reliable
1.an unreliable employee
1. کارمندی غیر قابل اعتماد
2.The trains were noisy, dirty, and unreliable.
2. قطار ها پر سر و صدا، کثیف و نامطمئن بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
unrelenting
unrelated
unrecognizable
unreasonably
unreasonable
unremarkable
unremitting
unrepentant
unrepresentative
unrequited
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان