خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زننده
[صفت]
unsavory
/ʌnˈseɪvəri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unsavory]
[حالت عالی: most unsavory]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زننده
زشت، ناشایست
مترادف و متضاد
disagreeable
morally bad
offensive
1.an unsavory incident
1. یک اتفاق زشت
2.Her friends are all pretty unsavory characters.
2. دوستان او همگی شخصیت هایی زننده دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
unsatisfied
unsatisfactory
unsaid
unsafe
unsaddle
unscathed
unscrew
unscrupulous
unsealed
unseasonably cool
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان