خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متزلزل
[صفت]
unsteady
/ʌnˈstedi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: unsteadier]
[حالت عالی: unsteadiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متزلزل
لرزان، بیتعادل
مترادف و متضاد
steady
1.an unsteady hand
1. دست لرزان
2.She is still a little unsteady on her feet after the operation.
2. او هنوز بعد از عمل جراحی روی پاهایش بیتعادل است [تعادل ندارد].
تصاویر
کلمات نزدیک
unstated
unstained
unstable
unspoken
unspoiled
unsteady start
unstoppable
unsubscribe
unsubstantiated
unsuccessful
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان