خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناموفق
[صفت]
unsuccessful
/ˌʌn.səkˈses.fəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unsuccessful]
[حالت عالی: most unsuccessful]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ناموفق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ناموفق
نافرجام
مترادف و متضاد
successful
1.His application was unsuccessful.
1. درخواست او ناموفق بود.
2.They made several unsuccessful attempts to reach the men.
2. آنها چندین تلاش ناموفق برای دسترسی به آن مردان انجام دادند.
تصاویر
کلمات نزدیک
unsubstantiated
unsubscribe
unstoppable
unsteady start
unsteady
unsuccessfully
unsuitable
unsung
unsure
unsurprising
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان