خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نامطمئن
[صفت]
unsure
/ʌnˈʃʊr/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: unsurer]
[حالت عالی: unsurest]
1
نامطمئن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نامعلوم
مردد
مترادف و متضاد
sure
1.I was unsure how to tell them.
1. نامطمئن بودم که چطور به آنها بگویم.
2.I'm a little unsure about what to do.
2. کمی نامطمئن هستم که چکار کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
unsung
unsuitable
unsuccessfully
unsuccessful
unsubstantiated
unsurprising
unsuspecting
unsustainable
unswerving
unsympathetic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان