خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پردهبرداری کردن
2 . آشکار ساختن
3 . به بازار معرفی کردن
[فعل]
to unveil
/ˌʌnˈveɪl/
فعل گذرا
[گذشته: unveiled]
[گذشته: unveiled]
[گذشته کامل: unveiled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پردهبرداری کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آشکار کردن
پردهبرداری کردن
پرده برداشتن
1.The memorial to those who had died in the war was unveiled by the Queen.
1. از بنای یادبود افرادی که در جنگ کشته شده بودند توسط ملکه پردهبرداری شد.
2
آشکار ساختن
پدیدار کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نمایاندن
مترادف و متضاد
reveal
3
به بازار معرفی کردن
1.The company recently unveiled a test version of its new search engine.
1. شرکت اخیراً یک نسخه آزمایشی از موتور جستجوی جدیدش به بازار معرفی کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
unusually
unusual
unused
unusable
untutored
unveiling
unvoiced
unwanted
unwarranted
unwary
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان