خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از پیش
2 . در مقابل
[قید]
up front
/ˌʌp ˈfɹʌnt/
غیرقابل مقایسه
1
از پیش
پیشاپیش
1.We'll pay you half up front and the other half when you've finished the job.
1. ما نیمی از مبلغ را از پیش و نصف دیگر را بعد از تمام کردن کار پرداخت خواهیم کرد.
2
در مقابل
در جلو
تصاویر
کلمات نزدیک
up for
up and running
up and down
up
unzip
up in arms
up in the air
up the pole
up to
up to date
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان