خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بالا دست
[عبارت]
upper hand
/ˈʌpər hænd/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بالا دست
برتر، برنده
مترادف و متضاد
advantage
controlling power
1.After hours of fierce negotiations, the president had the upper hand.
1. بعد از ساعت ها مذاکره، رئیس جمهور برنده مذاکرات شد.
2.He never ends up having the upper hand in a fight.
2. او هیچوقت نمی تواند در دعوا فرد بالادست باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
upper class
upper case
upper
upon
upmarket
upper house
upper jaw
upper school
upper-class
uppermost
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان