مترادف و متضاد
apply
employ
utilize
work
ignore
misapply
misuse
1.The old hospital isn't used any more.
1.
آن بیمارستان قدیمی دیگر استفاده نمیشود.
to use something
از چیزی استفاده کردن
1.
Can I use your pen, please?
1.
میتوانم از خودکار شما استفاده کنم، لطفا؟
2.
Do you use your computer much?
2.
آیا زیاد از کامپیوترت استفاده میکنی؟
3.
I paid for the tickets using my credit card.
3.
من پول بلیتها را با استفاده از کارت اعتباریم پرداخت کردم.
4.
She uses the Internet every day.
4.
او هر روز از اینترنت استفاده میکند.
to use something for something/doing something
از چیزی برای چیزی/انجام کاری استفاده کردن
We used a carrot for the snowman's nose.
ما از هویج برای دماغ آدم برفی استفاده کردیم.
to use something to do something
از چیزی برای انجام کاری استفاده کردن
Police used tear gas to disperse the crowds.
پلیس از گاز اشکآور برای متفرق کردن جمعیت استفاده کرد.
to use something as something
از چیزی بهعنوان چیزی استفاده کردن
The building is currently being used as a warehouse.
این ساختمان در حال حاضر بهعنوان انبار استفاده میشود.
to use drugs
مواد مخدر مصرف کردن
I've never used drugs.
من هرگز مواد مخدر مصرف نکردهام.
کاربرد فعل use به معنای استفاده کردن، مصرف کردن و بهکار بردن
فعل use در فارسی در چندین مفهوم تقریبا مشابه به هم بهکار میرود.
- فعل use در مفهوم "استفاده کردن" معمولا به استفاده کسی از چیزی یا دستگاهی برای انجام کاری اشاره دارد. مثال:
"?Can I use your pen, please" (میتوانم از خودکار شما استفاده کنم لطفا؟)
".He used me as his assistant" (او بهعنوان دستیارش از من استفاده کرد.) (در این مثال استفاده انسانی در جنبه مثبت است.)
- در مواردی، فعل use به معنای "استفاده کردن" بهصورت منفی یا همان "سوءاستفاده کردن" نیز بهکار میرود. مثال:
".She used me and then broke up with me" (او از من (سوء) استفاده کرد و سپس با من به هم زد.)
- فعل use در مفهوم "مصرف کردن"، میتواند به مصرف هر چیزی اشاره داشته باشد. مثال:
".I hope you haven't used all the milk" (امیدوارم کل شیر را مصرف نکرده باشی.)
- فعل use در مفهوم "بهکار بردن"، می تواند به بهکار بردن هر چیزی اشاره داشته باشد. مثال:
".That's a word I never use" (آن لغتی است که من هرگز بهکار نمیبرم.)
مترادف و متضاد
application
employment
usage
utilization
use of something
کاربرد چیزی
Can you list all the uses of the word "point"?
میتوانید تمام کاربردهای لغت "point" را فهرست کنید؟
use for something
کاربرد چیزی
1.
I'd have no use for a boat.
1.
قایق برای من هیچ کاربردی ندارد.
2.
The land was no good for farming, but he found other uses for it.
2.
آن زمین برای کشاورزی خوب نبود، ولی او کاربردهای دیگری برای آن پیدا کرد.
کاربرد اسم use به معنای کاربرد
معادل اسم use در فارسی "کاربرد" است. به عمل استفاده کردن از چیزی برای کار یا هدفی مشخص، کاربرد آن چیز گفته می شود. مثال:
"industrial uses" (کاربردهای [استفاده] صنعتی)
1.
این نرمافزار برای استفاده در مدارس طراحی شدهاست.
2.
This pool is for the use of hotel guests only.
2.
این استخر تنها برای استفاده مهمانان هتل است.
توضیح درباره اسم use به معنای استفاده
اسم use به معنای "استفاده" به عمل بهرهگرفتن از چیزی و کاربرد یک چیز اشاره میکند. در این معنا، واژه use غیرقابل شمارش است و باید بهصورت مفرد بهکار رود.