خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ظرفیت خالی
2 . فرصت شغلی
[اسم]
vacancy
/ˈveɪkənsi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ظرفیت خالی
جای خالی
1.The dentist can't see you today but she has a vacancy tomorrow morning.
1. دندانپزشک نمیتواند امروز شما را ویزیت کند اما فردا صبح یک جای خالی [نوبت] دارد.
2.The no vacancies sign!
2. تابلوی عدم ظرفیت خالی!
3.We wanted to book a hotel room in July but there were no vacancies.
3. ما میخواستیم در ماه جولای اتاقی در هتل رزرو کنیم، اما ظرفیت خالی وجود نداشت.
2
فرصت شغلی
1.Tell me if you hear of any vacancies for secretaries.
1. اگر فرصتهای شغلی برای منشی به گوشت خورد، به من خبر بده.
2.There is a vacancy for a shop assistant on Saturdays.
2. یک فرصت شغلی برای متصدی فروش شنبهها وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
va
v-neck
v
uzbekistan
uzbek
vacant
vacant possession
vacate
vacation
vacationer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان