Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . نابینا
[صفت]
visually impaired
/ˈvɪʒwəli ɪmˈpɛrd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نابینا
کم بینا، دارای اختلال بینایی
مترادف و متضاد
blind
1.My son is visually impaired.
1. پسرم نابینا [کم بینا] است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
visually challenged
visually
visualizer
visualized
visualize
vitaceae
vital
vital capacity
vital force
vital organ
کلمات نزدیک
visually
visualized
visualize
visualization
visualise
visually-impaired
vital
vital organs
vital statistics
vitality
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان