خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرزنده
[صفت]
vivacious
/vaɪˈveɪʃəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more vivacious]
[حالت عالی: most vivacious]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرزنده
پرشور و نشاط
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرزنده
مترادف و متضاد
gay
lively
1.He had three pretty, vivacious daughters.
1. او سه دختر زیبا و پرشور و نشاط داشت.
2.She appeared to be her old, vivacious self again.
2. به نظر می رسید که او دوباره به خود قدیمی و سرزندهاش تبدیل شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
vivace
viva voce
vituperative
vituperation
vituperate
vivian
vivid
vivid colors
vividly
vivienne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان