1 . (پیاده) وارد شدن
[فعل]

to walk in

/wˈɔːk ˈɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: walked in] [گذشته: walked in] [گذشته کامل: walked in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (پیاده) وارد شدن به داخل آمدن

مترادف و متضاد enter
  • 1.The door opened and Jo walked in.
    1. در باز شد و "جو" وارد شد [به داخل آمد].
  • 2.The security is so bad here that anyone can simply walk in and take what he wants.
    2. امنیت اینجا به‌قدری بد است که هر کسی می‌تواند به‌راحتی وارد شود و هر چیزی که می‌خواهد بردارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان