خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحت تعقیب
[صفت]
wanted
/ˈwɑːntɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more wanted]
[حالت عالی: most wanted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تحت تعقیب
فراری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تحت تعقیب
1.He is wanted by the police in connection with the deaths of two people.
1. او به خاطر ارتباط با قتل دو نفر توسط پلیس تحت تعقیب است
2.Italy’s most wanted man
2. تحت تعقیب ترین فرد ایتالیا
تصاویر
کلمات نزدیک
want to
want
wannabe
wanna
wangle
wanting
wanton
wants
war
war crime
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان