خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مراقب بودن
[فعل]
to watch out
/wɑʧ aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: watched out]
[گذشته: watched out]
[گذشته کامل: watched out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مراقب بودن
مواظب بودن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پاییدن
مواظب بودن
informal
1."Watch out!" he shouted, but it was too late - she had knocked the whole tray of drinks on the floor.
1. او داد زد: «مراقب باش!» اما دیر شده بود؛ او یک سینی پر از نوشیدنی را روی زمین انداخت.
2.Watch out! There's a car coming!
2. مراقب باش! یک ماشین دارد میآید!
تصاویر
کلمات نزدیک
watch movies
watch military parade
watch fireworks
watch a quiz show
watch
watch over
watch tv
watchband
watchdog
watchful
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان