خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبگذر
[اسم]
watercourse
/ˈwɔːtərkɔːrs/
قابل شمارش
1
آبگذر
آبراه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبراهه
آبگذر
specialized
1.Our priority is to control pollution in direct discharges to watercourses.
1. اولویت ما کنترل آلودگی در ریزش مستقیم مواد زاید به آبگذرها است.
تصاویر
کلمات نزدیک
watercolor
waterbird
water-repellent
water vole
water under the bridge
watercraft
watercress
watered-down
waterfall
waterfowl
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان