خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مثل اسب کار کردن
[جمله]
work like a horse
/wɜrk laɪk ə hɔrs/
1
مثل اسب کار کردن
زیاد کار کردن
مترادف و متضاد
work hard
1.I'm too tired to work like a horse. I'd prefer to relax now.
1. من از مثل اسب کار کردن خیلی خسته شدهام. الان ترجیح میدهم که استراحت کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
work like a dream
work like a dog
work fast
work experience
work ethic
work of art
work off
work on
work one's finger to the bone
work oneself into a lather
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان