خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نیروی کار
[اسم]
workforce
/ˈwɜːrkfɔːrs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نیروی کار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نیروی کار
مترادف و متضاد
staff
1.The factory has a 1 000-strong workforce.
1. کارخانه نیروی کار 1000 نفری دارد.
2.Two thirds of the workforce are women.
2. دو سوم نیروی کار خانم ها هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
worker
worked up
workbook
workbench
workaholic
workhouse
working
working breakfast
working capital
working class
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان