1 . ضمیمه کردن
[فعل]

to append

/əˈpend/
فعل گذرا
[گذشته: appended] [گذشته: appended] [گذشته کامل: appended]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ضمیمه کردن پیوست کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ضمیمه کردن
formal
  • 1.The results of the client survey are appended to this document.
    1. نتایج نظرسنجی از مشتریان به این سند ضمیمه شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان