1 . از پیش
[قید]

beforehand

/bɪˈfɔrˌhænd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از پیش زودتر

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیشاپیش
  • 1.Tell me beforehand if you are going to be late.
    1. اگر قرار است دیر کنی از پیش [زودتر] به من بگو.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان