خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوشیدنی
[اسم]
beverage
/ˈbɛvərɪʤ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نوشیدنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آشامیدنی
نوشیدنی
1.We have a selection of beverages.
1. ما گلچینی [مجموعه ای] از نوشیدنیها داریم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
betwixt and between
between the devil and the deep blue sea
between a rock and a hard place
between
better part of
beverage cooler
bewhiskered
bewildered
bewilderment
bewitching
کلمات نزدیک
bevel
betwixt
between the devil and the deep blue sea
between
betty
beverly
bevy
bewail
beware
beweep
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان