خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طلایی
2 . موطلایی
[صفت]
blond
/blɑnd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: blonder]
[حالت عالی: blondest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
طلایی
بلوند، بور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بلوند
مترادف و متضاد
blonde
fair
yellow
1.blond hair
1. موی طلایی
2.She is tall and blond.
2. او قد بلند و بلوند است.
[اسم]
blond
/blɑnd/
قابل شمارش
2
موطلایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
موبور
1.She’s a natural blonde.
1. او یک موطلایی ذاتی است [او بصورت ذاتی موطلایی است].
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
bloke
blogging
blogger
blog
blockade
blonde
blood
blood brother
blood clot
blood is up
کلمات نزدیک
bloke
blogosphere
blogger
blog
blockheaded
blonde
blood
blood bank
blood cell
blood clot
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان