1 . لاستیک پنچر کردن
[عبارت]

blow a tire

/bloʊ ə ˈtaɪər/

1 لاستیک پنچر کردن

informal
  • 1.I blew a tire right in the middle of the intersection.
    1. درست وسط آن چهارراه لاستیک پنچر کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان